و خدایان دوشنبه ها می خندند

150/000 تومان

نویسنده:رضا خوش نظر

چاپ:1374

نشر:مرغ آمین

 

1 در انبار

توضیحات

رمان با مراجعهٔ بهرام یعنی راوی، به یک مهمانخانه آغاز می‌شود. او حال خوشی ندارد و دست راستش خونی است. دلش می‌خواهد تنها باشد، به هر قیمتی که شده. می‌رود توی یک اتاق دو تخته و شروع می‌کند به یادآوری زندگی اش. سه دوست هستند به نام‌های حسن و بهرام و فرهاد و شخصیت اصلی داستان و راوی نیز بهرام است. پدر او – که بعد مشخص می‌شود عمویش است – رانندهٔ کامیون است و دیر به دیر به خانه می‌آید و هروقت می‌آید او و مادرش را به شدت کتک می‌زند. او کودکی را در کنار حسن و فرهاد می‌گذراند. راوی در روایتش به جلو می‌پرد و از پانزده، شانزده سالگی‌های خود سر درمی‌آورد. هنوز وضع کتک خوردن سر جایش است. زندگی هنوز زشت و سخت و تلخ است. یک دختر به محلهٔ آن‌ها نقل مکان کرده که بعد می‌فهمیم اسمش ماندانا است. تغییر دیگر در روحیات سه نوجوان داستان رخ داده. حسن یا همان چاقه مذهبی شده. فرهاد یا همان سیاهه نیز از آن طرف بام افتاده و خلاف و کافر شده. بهرام همین وسط‌ها و میان آن دو معلق است. یکی از همکلاسی‌های بهرام که از او بزرگ‌تر است و احتمالاً چند سالی را افتاده از او سوء استفادهٔ جنسی می‌کند. بهرام خود نیمه تمایلی به این کار دارد و در ازای آن پول دریافت می‌کند.

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.